امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکه
امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکهیاد میرزا تقی خان امیر کبیر ، انگیزه ای است که از نیاز تاریخی مردم ایران به کارگزاری چون او سخن گوییم و قدر خود نخبگان و خادمان خود بشناسیم . بدون تردید می توان مطمئن بود که مردم با دیدن سریال های امیرکبیر و
امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکهیاد میرزا تقی خان امیر کبیر ، انگیزه ای است که از نیاز تاریخی مردم ایران به کارگزاری چون او سخن گوییم و قدر خود نخبگان و خادمان خود بشناسیم . بدون تردید می توان مطمئن بود که مردم با دیدن سریال های امیرکبیر و سلطان صاحبقران و یا مطالعه کتب و مقالات مختلف، به شناخت کافی از این بزرگمرد ایران زمین دست یافته باشند .
امیر کبیر صادقانه و خالصانه معتقد بود ” هر انسان سالمی که کرامتش را فراموش نکرده باشد به هر نوع تحقیر و تبعیضی معترض خواهد بود ” .
بر خلاف آنانی که امروز از مبارزه با فساد مالی و اقتصادی و اداری ، فریاد عجز سر می دهند و یا بی تفاوت از آ نها می گذرند امیر ثابت کرد که می توان در یک سیستم ناسالم و در میان همه عناصر فاسد و خود فروش و آزمند زیست و آلوده نشد و بر ارزش های انسانی و ملی وفادار ماند.
امیر حتی به مصلحت نیز از راستی و درستی دست برنداشت. او خود الگوی نو و بدیع در توسعه ملی بود. اگر امروز بحث الگوی متوازن و همه جانبه برخی شعار می دهند امیر در آن دوران که از این تئوری ها خبری نبود دست به تغییر در همه زمینه های فرهنگی ،اجتماعی ، اداری ، سیاسی و اقتصادی زد و حتی مرگش نیز نماد ماندگار شد .
امیر، مردم ایران را از “رعیت بودن“ به “شهروند بودن“ متحول کرد. امیر اولین هفته نامه وقایع اتفاقیه را راه اندازی کرد و به تاسیس چاپخانه و ترویج و اطلاع رسانی اقدام کرد و هرگز اجازه نداد در نشریه ای که خود بانی و ناشر آن بود کمترین تملق و مداهنه ای به عمل آید .کارهای فرهنگی امیر را می توان از عوامل زمینه ساز انقلاب مشروطیت دانست.
متانت و کرامت امیر در برخورد با معاندین و مخالقین شخصی اش بر عظمت او می افزود و همین طور قاطعیتش با مخالفین مصالح ملی و خائنین به وطن زبان زد خاص و عام بود اما امیر بزرگ تر از آن است که بتوان تمامی سجایا انسانی و اخلاقی اش را برشمرد و به رشته تحریر در آورد پس بهتر است همه با هم چند بار دیگر” دلسروده” زنده یاد فریدون مشیری را در ستایش امیر کبیر را باهم مرور کنیم و برای همه خدمت گزاران صادق ایران زمین که یا رخ در نقاب خاک کشیده اند و یا در قید حیاتند ، آرامش و سعادت و عزت ، آرزو نماییم .
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر ،
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمین ، هنوز همین جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدیر !
هنوز ، نفرین می بارد از در و دیوار .
هنوز ، نفرت از پادشاه بد کردار .
هنوز وحشت از جانیان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانیان آن تزویر .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر ،
هنوز همهمه ی سروها که : « ای جلاد
مزن ! مکش ! چه کنی ؟ های ؟ !
ای پلید شریر !
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر ! ؟ »
هنوز ، آب به سرخی زند که در رگ جوی ،
هنوز ،
هنوز ،
هنوز ،
به قطره قطره ی گلگونه ، رنگ می گیرد ،
از آنچه گرم چکید از رگ امیر کبیر !
نه خون ، که عشق به آزادگی ، شرف ، انسان
نه خون ، که داروی غم های مردم ایران !
نه خون ، که جوهر سیال دانش و تدبیر .
هنوز زاری آب ،
هنوز ناله ی باد ،
هنوز گوش کر آسمان ، فسونگر پیر !
هنوز منتظرانیم تا زگرمابه
برون خرامی * ، ای آفتاب عالم گیر .
« نشیمن تو نه این کنج محنت آباد ست
تو را زکنگره ی عرش می زنند صفیر ! »**
به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند ،
در این سراچه ی ماتم پیاده شاه ، وزیر !
چنو دوباره بیاید کسی ؟
–محال …محال…
هزار سال بمانی اگر ،
چه دیر…
چه دیر… !
برچسب ها :امیرکبیر،شعبانعلی اسدپورلاکه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰